۱۳۸۶ شهریور ۲۴, شنبه

خانه بدوش

معجزه اتفاق افتاد.به همین سادگی .شاید هم نه به همین سادگی ...


به هر تقدیر من در شرکت توسعه یک پشت میزم نشستم و از شما چه پنهان مدتهاست که انقدر از کارم لذت نبرده بودم ....


ممنون از دوستانی که جویای احوال بودند ملالی نیست جز دوری شما .فقط نمی دونم چرا بلانسبت این روزها مثل یک حیوان نجيب کار می کنم


.

یادتون هست راجع به کتاب آقا ابراهیم و گلهای قران نوشته کارل امکانوئل اشمیت کلی تبلیغ کرده بودم ؟فیلمش رو دیدم به خوبی کتابش بود با بازی عمر شریف عزیز در نقش بقال مسلمان صوفی....



*****

آقا به خدا من تنبل هستم ولی نه انقدر!تازگیها فهمیدم که اکانتی که ما تو شرکت داریم blog spot رو فیلتر کرده


بگید من کجا ببرم این وبلاگم رو خواهشا؟