۱۳۸۷ مرداد ۶, یکشنبه

کافکا در کرانه

آقای موراکامی عزيز

در 4 روز گذشته 2 بار کتاب کافکا در کرانه را خواندم .در زندگی کتابخوانی من رکورد جدیدی است .کتابهای زیادی هستند که بارها و بارها خوانده امشان .اما هیچ کتابی را دوبار بی وقفه پشت سر هم نتوانسته بودم بخوانم.

اما چه شد که کافکا در کرانه از این قاعده مستثنا شد نمی دانم.اینکه چرا اینهمه دوستش داشتم هم نمی دانم .دوست ندارم حتی درباره اش با کسی حرف بزنم .آخر اگر از من بخواهند قصه کتاب را برایشان تعریف کنم نمی توانم .حتی نمی دانم اگر بپرسند موضوع کتاب درباره چه بود چه بگویم.حتی مطمئن نیستم کتابتان خیلی کتاب خوبی باشد.اما راستش گذشته از سالهایی که به هر چیزی گیر میدادم .حالا دیگر وقتی از چیزی خوشم می آید می دانم که خوشم آمده دنبال دلیل و فلسفه اش زیاد نمی گردم.

اما می دانم که هر بار گربه ای ببینم یاد تاناکا خواهم افتاد و خیل دلم می خواهد آن اجرای سه نفره یک میلیون دولاری روبنشتاین و... را گیر بیاورم یک وقتی....

شاد باشید.

سولماز در شهر