۱۳۹۰ اردیبهشت ۵, دوشنبه

شما چطور؟

مادرم عادت داشت کیسه های پلاستیکی رو نگه داره و به جای کیسه زباله از اونها استفاده می کرد.ظرف های پلاستیکی ماست و پنیر و بستنی رو می شست و ازشون استفاده می کرد.کاغذکادوی هدیه هایی رو که آورده می شد با احتیاط باز می شدن و ازشون نگهداری می شد تا بعدن برای یک بنده خدای دیگه ای استفاده بشه .این کارها به چشم من صرفه جویی بی دلیلی بود وشدیدن روی اعصابم .

مادرم هنوز هم این کارها رو میکنه.

در حقیقت مادرم خصلتهای نسلهای قبلتر از خودش رو حفظ کرده . خاله پیرم مبلهای عروسی اش رو سی و چند سال نگه داشته بود تا همین چند سال قبل که خونه اشون رو کوبیدن و ساختن مبلهاش رو عوض کرد..فکر کنم خیلی از ظرفهایی که مادر بزرگم تا دم مرگ نگه داشت و استفاده کرد بخشی از جهیزیه اش بودن. هیچ کدوم این آدمها ؛آدمهای نداری نبودند

دلیل این کارها یک اصل فکری خیلی ساده بود.

هر چیزی تا وقتی قابل استفاده است باید ازش استفاده کرد .

طرز فکری که برای من ونسلهای بعدی متاسفانه خیلی غریبه است.

امروز که زمین رو به یک سطل زباله بزرگ تبدیل کردیم می فهمم این تفکر ساده چقدر گرانبهاست.

حالا چند وقتیه که منهم .سعی میکنم ظرفهای پلاستیکی رو نگه دارم و دور نریزم .کاغذ کادوها رو و هر چیزی رو که میشه ازش استفاده کرد دور نریزم. شما چطور؟