۱۳۸۹ آذر ۱۴, یکشنبه

مادر چلمنگ

ای پدر و مادرهای فرهیخته خوب شهر
لطفا شما که خیلی گوگوری مگوری هستید و بلدید از روی کتابهای پیاژه و با دستور العملهای آقای هولاکویی و آقای سلطانی بچه ها تون رو تربیت کنید .میشه به من بگید وقتی صبح دارید حاضر میشید که بیاید سرکار و درهمین حال سعی میکنید صبحانه دخترتون رو بدید و پمپرزش رو عوض کنید اونهم در جهت همکاری با شما لباسهای توی کمدش رو به وسط هال ,ظرفهای توی کابینت رو به وسط پذیرایی منتقل کنه بعد جعبه خرما رو برگردونه .چاییش رو بریزه رو میزش , مداد رنگی رو بکنه توی چایی و بماله به سر وصورتش و کاغذ دیواری رو بگیره بکنه !!!!!!!!چه واکنشی نشون میدید.
واکنشهای من به ترتیب: عزیزم لباسها تو نریز این وسط کثیف میشن.
دخترم ظرفها که جاش اینجانیست..
باران خانوم بیا بریم صبحانه بخوریم.
(با تحکم)باران ! دست نزن.
(با عربده)باران !کاغذ دیواری رو نکن.....
(با گریه)یکی بیاد این بچه رو ببره.کی میرسم سر کار یه خورده استراحت کنم..



پ.ن.لازم به توضیحه که باران همیشه اینطور نیست .بیشتر وقتها آرومه. ولی امان از وقتی که شیطنتش گل میکنه .من واقعا یک مادر چلمنگ هستم:(