۱۳۸۹ دی ۱۴, سه‌شنبه

من سیزیف هستم از تهران آی لاو یو پی ام سی

ساعت یازده ونیم شب است .بچه یک ساعت است که خوابیده.بابای بچه در دنیای مجازی دنبال دل مشغولی هایش است.
من! مادر بچه خم می شوم راست میشوم خم می شوم راست میشوم.


نه اشتباه نکنید عبادت نمی کنم .اشیایی را که در سراسر خانه پراکنده است جمع میکنم .لگوها ,مکعبهای دوست داشتنی, مداد رنگی ها ,عروسکهای کوچک انگشتی,قابلمه ها و ماهیتابه های اسباب بازی, قابلمه ها و ماهیتابه های غیر اسباب بازی,چرخ ماشینهایی که از جا کنده شده اند و....

کار بیهوده ای است .اما من به این کار بیهوده معتادم. دلیلش ساده است دوست دارم خانه مرتب باشد .حتی وقتی همه خوابیم یا شاید بهتر است بگویم, حداقل وقتی همه خوابیم .

چرا که با دمیدن صبح وبیدار شدن جادوگر کوچک خانه (چون جادوگر کوچک ما بسیار سحرخیز هم هست)به طرفه العینی همه اشیا دوباره در خانه پراکنده خواهند شد.

ای اروح شبانه خانه ما خوش به حالتان که در خانه ای مرتب زندگی می کنید.