۱۳۹۲ اردیبهشت ۸, یکشنبه

...

تو بحثهای روانشناسی می گن تنها چیزی که یک نفر می تونه تغییر بده خودشه !

ولی این یک دورغ بزرگه تنها چیزی که نمی تونی تغییر بدی خودتی . این رو با گوشت و پوست و خونم تجربه کردم . دوست داشتم اینطوری نبود دوست داشتم همین الان پشت این میز تصمیم می گرفتم عوض بشم .بشم یک آدم دیگه یک آدم صبور ساکت آروم . خیلی آروم  . عین یک درخت پیر که هیچ چی تکونم نده تهش مثل همون درخت پیر فقط موهام رو پریشون کنه در باد . ولی نمیشه  باز عین ترقه از جا در میرم.

یا دوست داشتم تصمیم می گرفتم و می شدم یک آدم منظم . منظم به توان هزار . جوری که همه چی سر جاش باشه . همه چی سر جاش انجام بشه . ولی نمی تونم همین آدم شٍرتی شٍرتی  هستم که بودم .

 

یعنی هر چی هم تلاش کنم صد سال بعد می بینم همونجام یا اگه تکون خوردم قد حلزون بوده تازه همون تکونه هم  به قیمت انقدر پوست کنده شده و فرسودگی اتفاق افتاده که حال نمی برم ازش.