۱۳۹۳ مهر ۱۲, شنبه

نفرینی به نام کار کردن

 

 

توجه : این متن بسیار طولانی صرفا نوشته های عصبانی یک نگارنده خسته است و قصد رنجاندن هیچ کسی را ندارد.

يكسال ونيم قبل مهد كودك باران:مهد كودك شامل دو بخش الف و ب است .مهد كودك الف به اسم مهد كودك زبان با اولويت اموزش زبان ساعت 1 تعطیل می شود. بخش ب، مهد كودك معمولي كه تا عصر هم بچه ها را نگهداري مي كند.مهد كودك اعلام كرده كه مي خواهد اين دو بخش را در هم ادغام كند و ما مادرهاي بچه های مهد كودك الف  جمع شديم تا به دلايل مختلف به اين تصميم اعتراض كنيم.مادر خوش تيپ الاكارسون كرده اي از ميان جمع بلند مي شود و مي گويد:من اصلن اجازه نمي دم بچه ام با اون بچه  مهد كودكي ها قاطی بشه. اونها مادرشون کارمندن تا عصر ولشون می کنن به امون خدا .نه که مشکلی بابچه ها داشته باشم ولی خوب دیگه بچه ای که تو مهد کودک بزرگ بشه معلومه چه جور بچه ایه!!!!
مادر خوش تيپ كه خطابه اش تمام شده با قيافه اي حق به جانب ما را مي نگرد.من تنها مادر مقنعه به سر خسته ی کارمند در جمع این مادرهای
 بی نقص  ،مثل نخود وسط شله زرد توی ذوق می زنم .تنها تجملي كه مرا به اين گروه خوشبخت پيوند مي دهد شانس داشتن مادري در همين نزديكي كه دخترم را بعد از ظهرها نگه ميدارد وگرنه لابد منهم بايد مثل بسياري از دوستان كارمند بي فکرم كه مادري در تهران ندارند يا اگر هم دارند جاي دوري در شهر زندگي مي كنند مجبور بودم دخترم را به امان خدا ول كنم!

 

چند هفته قبل شركت:چيزي تعريف مي كنم درباره كاردستي كه با باران درست كرده ام.مرد جوان مجردی از همکاران که سالهاست همکار ماست  مي گويد :جالبه خانوم مهندس من فكرشم نمي كردم شما بشينيد با باران كاردستي درست كنيد

 

بله من با باران كاردستي درست مي كنم .من وهمه زنهاي ناكامل  خاكستري كه از صبح تا عصر پشت اين مانيتورهاي خاكستري مي نويسيم و پاك ميكنيم و ميكشيم و حساب مي كنيم و پاي تلفن با پيمانكار و كارفرما حنجره و اعصاب نداشته امان را پاره مي كنيم به اندازه همه زنان كامل سعادتمندي كه ساعتهاي عمر عزيزشان را با كار كردن تباه نمي كنند ،مادر،همسر و زن هستيم.ما ربات نیستیم ، از كنده درخت هم ساخته نشده ايم .از بي ادبي، خشونت و عدم درك جاري و ساري در فضایی که تنفس میکنیم  رنج مي كشيم.

خسته تر، عصباني تر، فرسوده تر و كم حوصله ترهستيم .ولي باور كنيد ما هم براي بچه هايمان كاردستي درست مي كنيم،در فريزرهايمان سبزي هاي بسته بندي شده  و البالو و نخود فرنكي داريم، خورشت فسنجان می پزیم ،لباسهاي شكافته همسرانمان را مي دوزيم ودر روزهايي كه زندگي اندكي با ما مهربانتر باشد دامنهاي رنكي گلدار مي پوشيم.