۱۳۹۲ شهریور ۱۳, چهارشنبه

دکتر داتیس

حامد اسماعیلیون را سالهاست که از وبلاگش می شناسم .سالها پیش از اینکه در قامت یک نویسنده ظاهر شود و پیش از اینکه مهاجرت کند  به شمال دنیا  و پیش از انکه  در وبلاگش را تخته کند.

"گمشده در بزرگراه" از اولین وبلاگهایی بوده که کشف کردم و  شیوه نگاه و روایت نگارنده از خودش و اتفاقات پیرامونش  همیشه برام خوشایند بوده .

 

باید اعتراف کنم لذتی که از خواندن وبلاگش می بردم از خواندن دو مجموعه داستانش ،"آویشن قشنگ نیست" و "قناری باز"، نبردم . بهتر بگویم  با مجموعه داستانهایش ارتباط زیادی برقرار نکردم.البته "آویشن..." داستانهای خوبی داشت که انها را قبلن در وبلاگ نویسنده خوانده بودم برای همین چیزی بر حظ من نیافزود .

باز هم باید اعتراف کنم که "دکتر داتیس" را بر سبیل تعهدی که به حمایت از نویسنده های جوان دارم و این توجیه که ما اگه نخریم این کتابها رو کی بخره و ایضن این توجیه که بخریم تا بعدن دیگران هم کتاب اگر نوشتیم بخرن و بخونن خریدم .

"دکتر داتیس" ولی ،برای من اتفاق متفاوتی بود . دوستش داشتم .آنقدر که حتی میان خواندنش وقفه بیاندازم که بیشتر طول بکشد !کاری که برای هر کتابی نمی کنم .

آدمهای " دکتر داتیس " از گوشت و پوست و خون ساخته شده اند ، حس می کنی می توانی دست دراز کنی واز پشت صفحه های کتاب لمسشان کنی. تشبث نویسنده به تجربه های بی واسطه زندگیش و روایت آنها لابه لای قصه  ، در باور پذیری شخصیتهای متعدد قصه نقش پر رنگی دارد ،گرچه این  تشبث گاه قصه را به بیوگرافی شبیه می کند ولی این امر قطعن از ارزش رئال بودن داستان و توانایی نویسنده کم نمی کند .

عمیقن اعتقاد دارم که "دکتر داتیس "در میان خیل بی شمار داستانها و رمانهای آپارتمانیِ ملال آوری که عرصه داستان نویسی  مملکت را به مثابه ویروسی مبتلا کرده، کتاب قابل اعتنایی است .کتابی که  خواننده را از چهار چوب زندگی خاکستری طبقه متوسط نیمه روشنفکر با اداهای بسیار روشنفکرانه و فضای کسالت بار آپارتمان های خاکستری بیرون می کشد و با زندگی ساری و جاری مردم حاشیه شهر ،که تفاوت معناداری هم با باقی محله های شهر ندارد ، همراه می کند .

 در دوست داشتن داستان تا جایی پیش رفتم که آرزو کردم حامد اسماعلیون زندگی این شخصیت را در رمانهای بعدی پی بگیرد . چیزی مشابه کاری که اسماعیل فصیح با جلال آریان کرد .نمی دانم این مقایسه به مذاق حامد اسماعیلیون خوش خواهد آمد یا نه ولی به زعم منِ خواننده ی حرفه ای ، رمانهای اسماعیل فصیح جایگاه مهمی در بدنه داستان نویسی ایران دارد.

گرچه امیدوارم حامد اسماعیلیون در  رمانهای بعدیش  از اطلاعات و اصطلاحات پزشکی و دندانپزشکی کمتری استفاده کند.